زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست ٬ امتحان ریشه هاست .
ریشه هم هرگز اسیر باد نیست .
زندگی چون پیچک است٬ انتهایش میرسد پیش خدا....
همیشه این سوال تو ذهنم بوده که اگه خدا دوستدار زیبایی هست و همه آدمها هم زیبایی رو ترجیح می دهند حکمت آفرینش آدم های زشت چهره چیه؟(البته لازم به ذکره که منظور از زیبایی یا زشتی یه معیاره نسبیه وگرنه هرکسی به اندازه خودش زیبایی دارد)همیشه از اینکه می دیدم افرادی به خاطر صرف نداشتن چهره زیبا رنج می برن یا جاهایی طرد می شن ناراحت می شدم وبه انسانیت برخی آدم ها شک می کردم و مسئله دیگه وجود تفاوت بین افراد برای شناسایی بهتر اوناست یعنی نمی شده که همه آدم ها شکل هم باشن اما تفاوت های فاحشی نیز وجود دارد .بحث من هم سر اوناست به هر حال ما همه میگیم که زیبایی مهم نیست مهم شخصیت آدم هاست و... از این جور حرفهایی که همه می دونیم ولی به قول یکی از دوستان
مسئله سر اینه که چقدر حرفامونو باور داشته باشیم یعنی زمانی که پای عمل می رسه دقیقا عکس اعتقاداتمون عمل نکنیم!!!! مثلأ سر مسئله ازدواج اگه شرط اولمون نباشه حتمأ شرط مهم و دوممون هست.(بدون شک مخصوصأ در آقایون).بارها واسه خودم پیش اومده که از چهره ی نه چندان زیبای یه نفر به خاطر شخصیتش خوشم اومد و بلعکس.
من از شما می خواهم راجع به این مسئله باورهاتونو بنویسید یعنی اون چیزی که اعتقاد دارین و عمل می کنین(باور).
در همین زمینه مطلب زیبایی رو از کتاب جبران خلیل جبران با ترجمه خودم قرار دادم که امیدوارم تأمل برانگیز باشه.
چهره ای دیدم که هزار رو داشت و چهره ای که یک روبیشتر نداشت ٬انگار که در قالبی ریخته باشند .
و چهره ای را دیدم که زشتی اش زیر زیبائی ظاهرش پنهان بود٬
و چهره ای که تابش زیبائی جمالش زیر نقاب ظاهرش پنهان بود.
چهره ی پیری دیدم پر از خطوط پوچ و چهره صافی دیدم که همه چیز برآن رسم شده بود .
من چهره ها را می شناسم زیرا از خلال آنچه دیدگانم می بافد می بینم و حقیقتی که ورای آن است با بینش درونی ام می یابم.